per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
9
20
61463
Original Article
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و یک دوره بیتمرینی کوتاه مدت بر سطوح پلاسمایی کمرین و ترکیب بدن دختران دارای اضافه وزن و چاق
The Effect of 8 Weeks of Resistance Training and a Period of Short-Term Detraining on Plasma Levels of Chemerin and Body Composition in Overweight and Obese Females
مهری جعفری
1
مهدی مقرنسی
m_mogharnasi@yahoo.com
2
رضوانه گلدوی
3
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش، گروه علوم ورزشی دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
دانشیار فیزیولوژی ورزش، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش، گروه علوم ورزشی دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
کمرین جزء آدیپوکاینهای مترشحه از بافت چربی است که دارای نقشهای بیولوژیکی گوناگونی است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و یک دوره بیتمرینی بر مقادیر پلاسمایی کمرین و ترکیب بدن دختران دارای اضافه وزن و چاق بود.بدین منظور 22 دختر دارای اضافه وزن و چاق بهطور تصادفی ساده به دو گروه تجربی(12 نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته(4 جلسه در هفته) با شدت 65 تا 80% یک تکرار بیشینه (1RM) به تمرین پرداخته و پس از آن بهمدت 4 هفته بیتمرینی را تجربه کردند. نمونه خون در مراحل مختلف، پس از 12 ساعت ناشتایی و شرایط مشابه جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف اسمیرنوف، آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر و تعقیبی LSD و t مستقل در سطح معناداری 05/0>α تحلیل شدند. در پایان دوره تمرین نتایج کاهش معناداری در ترکیب بدن (وزن، توده چربی، BMI و WHR) گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد(05/0>p). اختلاف معناداری در سطوح پلاسمایی کمرین دیده نشد (05/0<p). ضمناً پس از 4 هفته بیتمرینی به دلیل توقف تمرین، در مقادیر پلاسمایی کمرین افزایش ناچیزی رخ داد که از نظر آماری معنادار نبود. تمرینات مقاومتی به عنوان یک شیوه غیر دارویی با کاهش سطوح عامل خطرزای قلبی-عروقی، نقش موثری در ارتقای وضعیت سلامتی افراد داشته در حالیکه افزایش این شاخصها در اثر بیتمرینی بیانگر این است که دستاوردهای مطلوب تمرین، با بیتمرینی از بین رفته و بدن در معرض خطر بیماریهای قلبی- عروقی قرار میگیرد.
Chemerin is a component of adipokines secreted from adipose tissue and has several biological roles. The aim of this study was to assess the effect of 8 weeks of resistance training and a short-term detraining on plasma levels of chemerin and body composition in overweight and obese females. For this purpose,22 overweight and obese females were randomly divided into two groups: experimental (n=12) and control (n=10). Experimental group exercised for 8 weeks (4 sessions per week) with intensity of 65-80% one repetition maximum (1RM) and then experienced 4 weeks of detraining. Blood samples were collected at various stages after 12 hours of fasting in similar conditions. Data were analyzed by the Kolmogorov-Smirnov test, ANOVA with repeated measures, LSD post hoc test and independent t test at the significance level (α<0.05).After the training period, a significant decrease was observed in body composition (weight, fat mass, body mass index and waist to hip ratio) in the experimental group compared with the control group (P<0.05). There was no significant difference in plasma levels of chemerin (P˃0.05). Also, after 4 weeks of detraining, due to a pause in training, a small increase happened in plasma levels of chemerin which was not statistically significant.Resistance training, as non-pharmacological procedure, plays an important role in improving the health of individuals through a reduction in the levels of cardiovascular risk factors whilean increase in these indices as a result of detraining indicates that the favorable outcomes of training disappear with detraining and the body will be exposed to cardiovascular diseases.
https://www.sportrc.ir/article_61463_fa4bb34e5d724aeeac36f71f23024ca3.pdf
بی تمرینی
کمرین
تمرین مقاومتی دایرهای
چاقی
اضافهوزن
Detraining
chemerin
circuit resistance training
Obesity
Overweight
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
21
34
61464
بررسی تأثیر ابعاد کیفیت خدمات مدل سروکوال بر رضایتمندی مشتریان زن باشگاههای ورزشی
Exploring the Effect of SERVQUAL Model Aspects of Service Quality on Female Customers’ Satisfaction in Sport Clubs
الهام فسنقری
1
محمود گودرزی
mgoodarzi@ut.ac.ir
2
دانشجوی دکتری مدیریت ورزشی پژوهشگاه علوم ورزشی، تهران، ایران.
استاد، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ابعاد کیفیت خدمات مدل سروکوال بر رضایتمندی مشتریان زن باشگاههای ورزشی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود، که به شکل میدانی اجرا شد. جامعه آماری، کلیهمشتریان زن باشگاههای ورزشی شهرستان سبزوار بودند که حداقل شش ماه سابقه فعالیت ورزشی در باشگاه داشتند، پژوهش بر روی 154 نفر از مشتریان انجام شد. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه کیفیت خدمات ییچین لیو (2008) و پرسشنامه رضایتمندی جوچون لین (2008) استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل ویژگیهای جمعیت شناختی از آمار توصیفیو از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل عاملی تأییدی در بخش آمار استنباطی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد بین کیفیت خدمات و رضایتمندی زنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین از بین پنج بعد سروکوال کیفیت خدمات مواردکیفی ملموس و همدلی پیشبینی کنندههای قویتر برای رضایتمندی مشتریان بودند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد اطمینان با بار عاملی (95/0) بیشترین اهمیت و اعتبار با بار عاملی (88/0) کمترین اهمیت را در اولویتهای کیفیت خدمات باشگاههای ورزشی داشتند.
This study examined the effect of SERVQUAL aspects of service quality on female customers’ satisfaction in sport clubs. The study was descriptive-correlation conducted as a field. The research population consisted of all female customers of sport clubs in Sabzevar city who had at least 6 months of sport participation. The sample consisted of 154 customers. The questionnaire of Service Quality by Yi-Chin Liu (2008) and questionnaire of Customer Satisfaction by Jao-Chuan Lin (2008) were used to collect data. Descriptive statistics were used to analyze demographic features and inferential statistics including Kolmogorov-Smirnov test, Pearson correlation coefficient, multiple regression and confirmatory factor analysis were applied as well. Findings showed a positive significant relationship between service quality and female customers’ satisfaction. Among 5 SERVQUAL aspects of service quality, tangibles and empathy were stronger predictors of customer satisfaction. Confirmatory factor analysis showed that assurance (load=0.95) had the most importance and reliability (load=0.88) had the least importance in service quality priorities of sport clubs.
https://www.sportrc.ir/article_61464_c59fded22598c7833bb9ad4f8695050f.pdf
کیفیت خدمات
رضایتمندی مشتری
باشگاه ورزشی
ابعاد سروکوال
ارزیابی
Service Quality
Customer Satisfaction
Sport Club
SERVQUAL Aspects
Assessment
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
35
44
61465
Original Article
ارزیابی پاسخ های قلبی متابولیکی به یک وهله فعالیت پیشرونده در مدیران مرد دانشگاه های منتخب کشور
An Assessment of Cardio-metabolic Responses to a Bout of Progressive Exercise in Male Managers of Selected Universities in Iran
مریم موسی پور
1
ولی الله دبیدی روشن
vdabidiroshan@yahoo.com
2
نیلوفر کریمی
3
کارشناس ارشد، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشگاه آزاد واحد ساری، ساری، ایران
استاد گروه فیزیولوژی ورزشی،دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه مازندران ، مازندران ، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه مازندران ، مازندران ، ایران
هدف ازاین پژوهش ارزیابی پاسخ قلبی متابولیکی به یک وهله فعالیت پیشرونده در مدیران مرد دانشگاه های منتخب کشوربود. بدین منظور، 63 نفر از مدیران با دامنه سنی30 تا 60 سال که دست کم 6 ماه از دوره مدیریت آنها گذشته بود،درسه طبقه سنی 40-30، 50-41 و 60-51 سال دسته بندی شدند. پروتکل اصلاح شده ی بروس بر روی نوار گردان برای انجام فعالیت پیش رونده استفاده شد. خون گیری متعاقب 10ساعت ناشتایی شبانه در دو مرحله قبل و پس از اجرای پروتکل اجرا شد. اطلاعات حاصله با استفاده از آزمونt وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه وآزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه فعالیت وامانده ساز منجر به تغییر معنادار مقادیرHDL-C(مقادیر P به ترتیب 009/0، 001/0 و 001/0) و کلسترول (مقادیر P به ترتیب 001/0، 001/0 و 001/0) در هر سه گروه سنی شدو تغییرات مقادیر LDL-Cدر گروه سنی 50-41 (001/0P=)و تغییرات آدیپونکتین نیز در گروه های سنی 40-30 (031/0P=) و 50-41(021/0P=)معنی داری بود. تغییرات بین گروهی نیز فقط در مقادیر کلسترول، در مدیرانرده سنی 40-30 سال در مقایسه با60-51 سال به لحاظ آماری معنادار بود (038/0P=).تحقیق حاضر نشان داد که اجرای یک جلسه فعالیت وامانده ساز بر روی نوارگردان، تاثیر معنی داری بر سطوح آدیپونکتین و بهبود نیمرخ لیپیدی در مدیران مرد رده های سنی مختلف دانشگاه های منتخب کشور دارد. بنابراین تغییر در شیوه زندگی این مدیران منجر به پیشگیری از وقوع حوادث قلبی عروقی و افزایش کارایی آنها در محیط های کاری می شود
The aim of this study was to assess cardio-metabolic response to a bout of progressive exercise in the male managers of selected universities in Iran. In this study, 63 managers (age range 30-60 years) with at least 6 months of management were classified into 3 age groups: 30-40, 41-50 and 51-60. Modified Bruce protocol was used to perform progressive exercise on a treadmill. Blood samples were collected following a 10-hour fasting in two stages: before and after the protocol. Data were analyzed using dependent t-test, one-way ANOVA and Tukey post hoc test at significance level of 0.05. The results showed that a bout of progressive exercise significantly changed HDL-C (P values respectively 0.009, 0.001 and 0.001) and total cholesterol (P values respectively 0.001, 0.001 and 0.001) in all three groups. Changes in the LDL-C levels in the age group 41-50 (P=0.001) and adiponectin at the age of 40-30 (P=0.031) and 50-41(P=0.021) were significant. The inter-group changes were statistically significant only in cholesterol levels in 40-30 group compared with 51-60 group (P=0.038). The present study showed that a bout of progressive exercise on a treadmill had a significant effect on adiponectin levels and improved lipid profiles in male managers with different age groups in selected universities in Iran. Therefore, changes in lifestyle of these managers prevent cardiovascular diseases and increase their efficiency in working environments.
https://www.sportrc.ir/article_61465_3347d273377a0ba9e03b9eb7e609c650.pdf
آدیپونکتین
نیمرخ لیپیدی
فعالیت پیشرونده
مدیران مرد
رده های سنی متفاوت
Adiponectin
lipid profile
progressive exercise
male managers
different age groups
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
45
55
61466
Original Article
شناخت نگرش دانشجویان مدیریت رسانه نسبت به انعکاس ورزش بانوان در رسانه ملی
Understanding Attitudes of Media Management Students towards Women's Sport reflected in National Media
محمدعلی قره
1
زینب آنت
2
دانشیارمدیریت ورزشی ، دانشگاه پیام نورتهران ، تهران، ایران.
کارشناس ارشد مدیریت ورزشی دانشگاه تهران، تهران ، ایران
هدف از این تحقیق بررسی نگرش دانشجویان مدیریت رسانه دانشگاه پیام نور البرز نسبت به انعکاس ورزش بانوان در رسانه ملی و همچنین پاسخ به این سؤال است که آیا تفاوتی در نگرش به انعکاس ورزش بانوان در رسانه ملی بین دو گروه دختر و پسر وجود دارد؟ این تحقیق برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق، از نوع کاربردی و بر حسب اهداف تحقیق، از نوع توصیفی و از جنبه روش گردآوری داده ها، میدانی می باشد.در همین راستا، درتحقیق حاضر با توجه به کوچک بودن جامعة آماری که شامل دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانه میباشند ،کل جامعة آماری به عنوان نمونه (120) انتخاب شد و در نهایت 95 پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت. ابزار اندازهگیری تحقیق پرسشنامه فرهادیان (1390) با پایایی 851/0بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمارتوصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون t تک متغیره ، آزمونt مستقل و آزمون فریدمن در نرم افزار spss و با سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که رسانه ملی در انعکاس ورزش بانوان و مطابقت آن با راهبردهای ورزش بانوان ناموفق بوده است و تنها در مورد ورزش دانشجویی و قهرمانی نظرها تا حدودی بهتر و مثبت تر از سایر موارد بدست آمده است. همچنین از نظر جنسیت بین مؤلفه های ورزش آقایان و ورزش قهرمانی تفاوت وجود داشته است. به این صورت که پسران وضعیت انعکاس ورزش قهرمانی بانوان را مطلوب تر از دختران دانسته اند و در مقابل دختران در مورد برتری انعکاس ورزش آقایان در رسانه نظرات افراطی تری را ارائه داده اند. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که اصحاب رسانه و مسئولین امر ورزش و تربیت بدنی، ضعف ها و کاستی های موجود را شناسایی کنند و هر چه بیشتر از قبل سعی در رفع آن ها برآیند.
The aim of this study was to investigate attitudes of media management students of Alborz PNU towards reflection of women’s sport in the national media and also to answer this question that whether there were any differences in attitudes towards the reflection of women's sport in the national media between the two groups of boys and girls. This study was practical in terms of the achievements and results, descriptive according to the research objectives and field in terms of data collection. As the population including media management post graduate students was small, all the population was selected as the sample (n=120) and finally 95 questionnaires were used. Farhadian (2011) questionnaire (reliability=0.851) was used. For data analysis, descriptive and inferential statistics including one-sample t test, independent t test and Friedman test in SPSS software were used with 0.05 significance level. Findings showed that the national media failed to reflect women's sport and to conform to strategies of women’s sport. Comments were somewhat better and more positive only in student sports and championship sport than other cases. Also, in terms of gender, there was a difference in men's sports and championship sport, that is to say the boys considered the reflection of women's sport more desirable than girls. On the contrary, the girls had more radical ideas about the superiority of reflecting men's sport in the media. Finally, according to these findings, it is suggested that media authorities and sports and physical education officials should identify the existing weaknesses and shortcomings and try more to eliminate them.
https://www.sportrc.ir/article_61466_72308518e40d6b7f251eddb796f3cc82.pdf
نگرش
ورزش بانوان
رسانه ملی
مدیریت رسانه
ورزش دانشجویی
Attitude
women's sport
national media
Media Management
student sport
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
57
66
61467
Original Article
تاثیر 5 هفته فعالیتبدنی بر سایتوکاینهای التهابی کودکان کوتاه قد مبتلا به ایدیوپاتی
The Effect of 5 Weeks of Physical Activity on Inflammatory Cytokines in Children with Idiopathic Short Stature
مونا دماوندی
1
عباسعلی گائینی
aagaeini@ut.ac.ir
2
علیرضا رضائی
3
مریم رزاقی آذر
4
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش. دانشگاه تهران،تهران، ایران.
استاد فیزیولوژی ورزشی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران، تهران، ایران
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش. دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
عضو هیأت علمی گروه غدد درون ریز و متابولیسم کودکان، بیمارستان علی اصغر ع، دانشگاه علوم پزشکی ایران، فوق تخصص غدد و متابولیسم کودکان، تهران ،
هدف:این مطالعه با هدف بررسی سایتوکاینهای التهابی کودکان کوتاه قد مبتلا به ایدیوپاتی به 5 هفته فعالیت بدنی انجام شد. روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 14 کودک (4 دختر و 10 پسر) مبتلا به ISS با سن تانرکمتر مساوی یک به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. آمادگی قلبی- تنفسی با استفاده از آزمون بروس سنجیده شد. آزمودنی ها در گروه تجربی به مدت پنج هفته به فعالیت بدنیپرداختند. شدت فعالیت بدنی بااستفادهازمچبندپولار در محدوده 40-60 درصد حداکثر تواتر قلبی کنترل شد. همزمان، کودکان گروه کنترلدرکلاسنقاشیشرکتکردند. سایتوکاینهای التهابی در ابتدا و پس از 5 هفته مداخله اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون T مستقل و همبسته انجام گرفت. سطح معنی داری 05/0p<در نظر گرفته شد.یافته ها:در مقادیر IL-1β و TNF-α در گروه تجربی کاهش غیر معنی دار مشاهده شد در حالی که این مقادیر در گروه کنترل افزایش یافتند. همچنین IL-6 در گروه تجربی بدون تغییر باقی ماند در حالی که در گروه کنترل کاهش پیدا کرد. همچنین اختلاف بین گروهی معناداری در مقادیر IL-1β و TNF-α دیده شد)05/0(P<. نتیجه گیری:به نظر می رسد 5 هفته فعالیت بدنی تا حدودی مانع از افزایش سایتوکاینهای پیشالتهابی در گروه فعالیت بدنی شده است که نشان دهنده تأثیر مثبت فعالیت بدنی می باشد. پیشنهاد می شود برای نتیجهگیری های بهتر دورههای فعالیتبدنی طولانی تر از 5 هفته مورد مطالعه قرار گیرد.
This study was conducted to examine inflammatory cytokines in children with idiopathic short stature (ISS) for 5 weeks of physical activity. In this semi-experimental study, 14 ISS children (4 girls, 10 boys) with tanner age ≤1 were randomly divided into experimental and control groups. Cardiorespiratory fitness was measured using Bruce test. Children in experimental group performed 5 weeks of physical activity. Intensity of physical activity was controlled using a polar wrist in the range of 40-60% of the maximum heart rate. Simultaneously, children in control group participated in a drawing course. Inflammatory cytokines were measured at the beginning and after 5 weeks of intervention. Statistical analyses were performed using independent and paired t tests. P
https://www.sportrc.ir/article_61467_5eb91e48a79a4384e037fe89b4a23645.pdf
فعالیت بدنی
سایتوکاین های التهابی
کودکان
کوتاه قدی
ایدیوپاتی
physical activity
inflammatory cytokines
children
Short Stature
idiopathic
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
67
77
61468
Original Article
ارتباط بین توانمندسازی روانشناختی با یادگیری سازمانی در ادارت ورزش و جوانان استان کرمانشاه
The Relationship between Psychological Empowerment and Organizational Learning in Sport and Youth Offices in Kermanshah Province
بینا آذری
1
میرحسن سید عامری
ha_ameri2003@yahoo.com
2
مهرداد محرم زاده
mmoharramzadeh@yahoo.com
3
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت و برنامهریزی ورزشی دانشگاه ارومیه ، ارومیه ، ایران
استاد مدیریت ورزشی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
استاد مدیریت و برنامه ریزی ورزشی دانشگاه محقق اردبیلی ، اردبیل ، ایران
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین توانمندسازی روانشناختی با یادگیری سازمانی در میان کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه میباشد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و به شیوه میدانی انجام گرفت. برای گردآوری دادههای پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روانشناختی بر اساس مدل اسپریتزر و یادگیری سازمانی بر اساس مدل نیفه استفاده شده است. جامعه آماری شامل 150 نفر که تمامی کارکنان مرد و زن ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود را تشکیل میداد. نمونه آماری در این تحقیق شامل کل کارکنان مرد و زن ادارات ورزش و جوانان بود. در این تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد(پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و پرسشنامه یادگیری سازمانی نیفه) استفاده شد. دادههای تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیونچندگانه تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از ضریب همبستگی نشان داد که بین توانمندسازی روانشناختی و ابعاد آن با یادگیری سازمانی و مولفههای آن رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین مشخص شد که احساس شایستگی با (90/0=β) و احساس استقلال با (40/0=β) توان پیش بینی مثبت و معنیدار یادگیری سازمانی را دارا هستند. یافتههای پژوهش مبین این است که برای بالا بردن یادگیری سارمانی و تبدیل سازمان به یک سازمان پویا به کارکنانی توانمند نیاز خواهد بود.
The aim of this study was to investigate the relationship between the psychological empowerment and organizational learning in Sport and Youth offices in Kermanshah province. This study was descriptive-correlation and conducted as a field study. Data were collected by two standard questionnaires: Psychological Empowerment based on Spritzer model and Organizational Learning according to Nefe model. Statistical population included all male and female staff of Sport and Youth offices of Kermanshah province (N=150). All the population was considered as the sample. Data were analyzed based on research hypotheses using Pearson correlation coefficient and multiple regression. Results of Pearson correlation showed a positive and significant relationship between psychological empowerment and its dimensions with organizational learning and its dimensions. Also, sense of competence (β=0.90) and sense of self-determination (β=0.40) could positively and significantly predict organizational learning. These findings show that empowered staff are required to improve organizational learning and to transform an organization into a dynamic one.
https://www.sportrc.ir/article_61468_0dfe142b5f3dcb5406cd9dfa265b6b33.pdf
توانمندسازی روانشناختی
یادگیری سازمانی
اداره ورزش و جوانان
کارکنان
کرمانشاه
Psychological empowerment
organizational learning
Sport and Youth office
staff
Kermanshah
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
79
89
61469
Original Article
ارتباط بین عملکرد استقامت هوازی و اجرای آزمون RAST در بازیکنان تیم ملی فوتسال زنان
The Relationship between Aerobic Endurance and RAST Test Performance in Female National Futsal Players
سمیرا درویشی
1
رضا قراخانلو
ghara_re@modares.ac.ir
2
عبدالحسین پرتو
3
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و و علوم ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
دانشیار فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
دانشیار فیزیولوژی ورزشی ،گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه ،ایران
در دنیای امروز، فوتسال از جمله ورزشهای تیمی با توپ است که در سالهای گذشته با محبوبیت زیادی همراه بوده است. در حال حاضر بازیکنان این رشته ورزشی در سطح حرفهای و در تعامل با بازیکنان حرفهای هستند. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین عملکرد استقامت هوازی و آزمون RAST در بازیکنان تیم ملی فوتسال زنان ایران بود.به همین منظور 22 بازیکن فوتسال (با میانگین 08/3±18/25 سال؛ 61/6±64/54 کیلوگرم وزن؛ و 17/5±25/162 سانتیمتر قد) حاضر در اردوی تیم ملی فوتسال بانوان در این پژوهش شرکت کردند. عملکرد استقامت هوازی، توان بیهوازی و همچنین ترکیب بدن اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها و ارتباط موجود بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده در سطح معناداری 05/0P≤ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین استقامت هوازی و میانگین توان بیهوازی بازیکنان تیم ملی فوتسال زنان ارتباط متوسط مثبت و معناداری وجود دارد (57/0=R، 008/0=P). با این وجود، رابطهی استقامت هوازی با شاخص خستگی، استقامت هوازی با درصد چربی بدن، میانگین توان بیهوازی با شاخص خستگی و میانگین توان بیهوازی با درصد چربی در بازیکنان ملی فوتسال زنان ضعیف و معکوس بود که از لحاظ آماری معنادار نیست (به ترتیب، 07/0=R، 76/0=P؛ 08/0=R، 72/0=P؛ 04/0=R، 85/0=P؛ 07/0=R، 75/0=P). نتایج نشان داد که سهم فسفوریلاسیون اکسیداتیو در مصرف کل انرژی در خلال دویدنهای کوتاه مدت شدید (کمتر از 6 ثانیه)، اتفاق میافتد، قابل چشمپوشی است ؛ اما، اگر قرار باشد این دویدنهای کوتاه مدت 5-6 ثانیهای بارها و با ریکاوریهای کوتاه مدت تکرار شود؛ اینجاست که نمیتوان نقش استقامت هوازی و در واقع، فسفوریلاسیون اکسیداتیو را نادیده گرفت. بنابراین به نظر میرسد هر چه اکسیژن مصرفی در حین دویدنهای کوتاه مدت شدید بالاتر باشد، تکیه بر گلیکولیز بیهوازی کمتر و همچنین، حفظ توان بالاتر استنتایج نشان داد که بین عملکرد استقامت هوازی و اجرای آزمون بیهوازیRAST در بازیکنان تیم ملی فوتسال زنان کشور رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابرین توان هوازی به طور ویژه باید به عنوان یک عامل مهم و تعیین کننده در آمادهسازی بازیکنان فوتسال درنظر گرفته شود.
Today, futsal is a team sport with a ball which has been popular in recent years. Now, the players of this sport are at a professional level and in interaction with professional players. The aim of this study was to investigate the relationship between aerobic endurance and RAST test performance in Iranian female national futsal players (IFNFP). For this purpose, 22 IFNFP (mean age 25.18±3.08 yr; weight 54.64±6.61 kg; height 162.25±5.17 cm) present in the women’s futsal national team camp participated in this study. Aerobic endurance performance, anaerobic power, as well as body composition were measured. To analyze data and the relationship among variables, Pearson correlation coefficient and simple liner regression were used at significance level of P≤0.05. The results showed a significant positive moderate relationship between aerobic endurance and mean anaerobic power of IFNFP (r=0.57, p=0.008). However, there was a poor and opposite relationship between aerobic endurance and fatigue index, aerobic endurance and body fat %, mean anaerobic power and fatigue index, and mean anaerobic power and body fat % of IFNFP (R=0.07, P=0.76; R=0.08, P=0.72; R=0.04, P=0.85; R=0.07, P=0.75 respectively) which was not statistically significant. The results showed that the share of oxidative phosphorylation in consuming the entire energy during intensive short-term runs (less than 6 seconds) can be neglected; but if such short-term runs are supposed to be repeated several times along with short-term recovery, the role of aerobic endurance and in fact oxidative phosphorylation cannot be neglected. Therefore, it seems that the higher the oxygen consumption during intensive short-term runs, the lower the reliance on anaerobic glycolysis will be and also the higher the power maintenance. The results showed a significant positive relationship between aerobic endurance performance and RAST anaerobic test in IFNFP. Therefore, aerobic power specially should be considered as an important and determinant factor in preparing futsal players.
https://www.sportrc.ir/article_61469_0f5cadb5893ea44e4547a94b596f9c82.pdf
استقامت هوازی
توان بیهوازی
ترکیب بدنی
فوتسال
زنان
ریکاوری
aerobic endurance
anaerobic power
body composition
futsal
Women
Recovery
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
91
111
61470
Original Article
تأثیر صحهگذاری ورزشکاران ایرانی بر نگرش و قصد خرید مشتریان و ارائهی مدل
The Effect of Iranian Athletes’ Endorsement on Attitude and Purchase Intention of Customers and Developing a Model
محمد خبیری
mkhabiri@ut.ac.ir
1
نصرالله سجادی
nsajjadi@ut.ac.ir
2
مهرزاد حمیدی
mhamidi@ut.ac.ir
3
مهدی بشیری
mahdibas@gmail.com
4
دانشیار مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشیار مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشیار مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
استادیار مدیریت ورزشی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر صحهگذاری ورزشکاران مشهور ایرانی بر نگرش و قصد خرید مشتریان و ارائهی مدل صحهگذاری بود. روش تحقیق پژوهش، از نوع همبستگی بود که به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاههای سراسری کشور بود کهنمونهگیری به روش خوشهای- تصادفی انجام گرفت و در نهایت 823 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد.ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی شناسایی ورزش و ورزشکار، ارزش ادراک شده، قدرت ستاره، تناسب محصول و ورزشکار و قصد خرید بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تأییدی، معادلات ساختاری، و همچنین ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با بهرهگیری از SPSS19 و Liserel8.8 انجام شد. بر اساس تحلیل عاملی تأییدی کلیهی ضرایب معنیدار و شاخصهای اصلی برازش مدل نیز همگی حاکی از برازش و مناسب بودن مدل برای استخراج روابط میان متغیرها بود. بین تمامی مؤلفههای قدرت ستاره ورزشکار با نگرش و قصد خرید محصول همبستگی معناداری مشاهده شد. با استفاده از رگرسیون چندگانه مشخص شد که به ترتیب 22 درصد تغییرات متغیر وابسته (نگرش به محصول) مربوط به متغیر جذابیت و اعتماد و همچنین 16 درصد تغییرات متغیر وابسته (قصد خرید محصول) مربوط به متغیرهای جذابیت، اعتماد، شخصیت دوست داشتنی و تخصص بود. همچنین با استفاده از معادلات ساختاری مدل صحه گذاری برازش شد. در نهایت، در فرآیند انتخاب صحهگذار ورزشکاران بایستی ابعاد قدرت ستاره را مدنظر قرار داد. همچنین بهتر است ورزشکار صحهگذار با نوع محصولی که برای صحهگذاری انتخاب شده تناسب داشته باشد که این عوامل در نهایت منجر به ایجاد علاقه در مصرف کننده و قصد خرید میشود.
The aim of this study was to determine the effect of Iranian famous athletes’ endorsement on attitude and purchase intention of customers and to develop a model of endorsement. The research method was correlation carried out as a field using a questionnaire. The population consisted of the students of physical education and sport sciences of state universities in Iran. The sampling method was cluster-random and finally 823 questionnaires were analyzed. Data were collected using questionnaires of sport and athlete identification, perceived value, Star power (SASP), product-endorser match-up, and purchase intention. To analyze data, Cronbach’s alpha coefficient, confirmatory factor analysis (CFA), structural equation modeling (SEM), Pearson correlation coefficient and multiple regression in SPSS19 and Liserel8.8 were used. The confirmatory factor analysis (CFA) showed that all coefficients were significant and main indexes of model’s fit showed that the model was good and suitable to extract the relationships among variables. There was a significant correlation between all components of star power of athletes and attitude and purchase intention. Multiple regression showed that 22% of variations in dependent variable (attitude towards product) was related to attractiveness and dependence, and also 16% of variations in dependent variable (purchase intention) was related to attractiveness, dependence, likeable personality and expertise. Also, the model proposed for endorsement was fitted using SEM. Finally, it is necessary to consider the dimensions of star power in the process of selecting athlete endorsers. It is also recommended that there should be a congruence between the athlete endorser and endorsed product. Those mentioned factors finally provoke interest in customers and their purchase intention.
https://www.sportrc.ir/article_61470_2929637db604c53735c219014cab2ce1.pdf
صحهگذاری
ورزشکار
قدرت ستاره
ارزش ادراک شده
قصد خرید
endorsement
athlete
star power
perceived value
Purchase Intention
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
113
124
61471
Original Article
تأثیر دو نوع شیوه مداخله (فعالیت هوازی و محدودیت کالریک) بر سطوح آیریزین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک
The Effect of Two Types of Intervention (Aerobic Exercise and Caloric Restriction) on Serum Irisin Levels and Insulin Resistance Index in Obese Sedentary Women
اعظم رمضان خانی
ramezankhaniazam@gmail.com
1
رحمان سوری
soori@ut.ac.ir
2
علی اصغر رواسی
a.ravasi@yahoo.com
3
علی اکبرنژاد
a.akbarnejad@yahoo.com
4
دکترای فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تهران، ایران
استاد دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار،گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران،
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو نوع مداخله فعالیت هوازی و رژیم کم کالری بر سطوح آیریزین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک می باشد. به این منظور، ٣٠ نفر از زنان مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرتهران (میانگین سنی ٢٨/٤±٣٣/٤١ سال؛ وزن٨٥/٦±4٣/٧٧ کیلوگرم)، به طور تصادفی درسه گروه فعالیت هوازی (تجربی 1)، رژیم کم کالری و فعالیت هوازی (تجربی2) و کنترل ( هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ١٦ هفته ای گروه تجربی 1 شامل 90 دقیقه فعالیت ائروبیک و دویدن بر روی تردمیل با میانگین مدت زمان٦٣/٥±١٨/١٥ دقیقه؛ هفته ای ٤ جلسه بود و در گروه تجربی 2 از رژیم غذایی با محدودیت کالریک و نیز فعالیت ورزشی معادل انرژی مصرفی گروه ١ استفاده گردید. میزان آیریزین سرم، گلوکز و انسولین و مقاومت به انسولین با روش ارزیابی مدل هموستاتیک (HOMA-IR)قبل و بعد از ١٦ هفته مداخله اندازه گیری گردید. کاهش معناداری در وزن، BMI،نسبت دور کمر به دور لگن (WHR)،آیریزین سرم، گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا و HOMA-IRپس از کاهش وزن ناشی از فعالیت هوازی و محدودیت کالریکمشاهده گردید (05/0p<). بین تغییرات آیریزین سرم با تغییرات وزن، HOMA-IR و WHR همبستگی معناداری مشاهده گردید ((05/0p<).به نظر می رسد ١٦ هفته فعالیت ورزشی و رژیم کم کالری بر کاهش میزان آیریزین سرم، شاخص مقاومت به انسولین و ویژگیهای آنتروپومتریک در زنان چاق کم تحرک مؤثر باشد.
The aim of this study was to investigate the effect of two types of intervention (aerobic exercise and low calorie diet) on serum irisin levels and insulin resistance index in sedentary obese women. For this purpose, 30 women (mean±SD: age 41.33±4.28 yr; weight 77.43±6.85 kg) who referred to health centers in Tehran city were randomly assigned to three groups: aerobic exercise (experimental 1), low calorie diet and aerobic exercise (experimental 2) and control (each group 10 subjects). The program in experimental 1 group consisted of 90 minutes of aerobic exercise and running on a treadmill for 15.18±5.63 minutes, 4 sessions a week for 16 weeks. Experimental 2 group followed a diet with caloric restriction and physical activity equal to energy expenditure of experimental 1 group. Serum irisin, glucose, insulin and insulin resistance were measured using homeostatic model assessment (HOMA-IR) before and after 16 weeks of intervention. Weight, BMI, WHR, serum irisin, fasting glucose, fasting insulin and HOMA-IR decreased significantly after weight loss induced by aerobic exercise and caloric restriction (P<0.05). A significant correlation was observed between changes of serum irisin and changes of weight, WHR and HOMA-IR (P<0.05). It seems that 16 weeks of aerobic exercise and low caloric diet influenced the reduction of serum irisin, insulin resistance index and anthropometric profiles in sedentary obese women.
https://www.sportrc.ir/article_61471_22235bf8a9eba326c0b613b2d32b8534.pdf
آیریزین
شاخص مقاومت به انسولین
فعالیت هوازی
رژیم کم کالری
زنان چاق کم تحرک
Irisin
insulin resistance index
Aerobic exercise
low calorie diet
obese sedentary women
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
125
136
61472
Original Article
بررسی و ارزیابی ابعاد چابکی سازمانی(مطالعه موردی اداره کل ورزش و جوانان استان خوزستان)
Assessing Aspects of Organizational Agility (Case Study: Sport and Youth General Office of Khuzestan Province)
عبدالرحمن مهدی پور
1
فاطمه سواری
2
جمشید جلیلوند
3
استادیار گروه مدیریت ورزشی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز ، ایران
کارشناس ارشد مدیریت تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز ، ایران
دانشجوی دکتری مدیریت ورزش. دانشگاه آزاد اسالمی واحد کرمان،کرمان، ایران.
دنیای امروز دنیایی سازمانی است و تغییر، تحول، بالندگی و بهبود سازمان ها از بزرگترین خصوصیات سازمان ها و موسسه ها درحوزه رقابتی امروز است. هدف از انجام این پژوهش بررسی و ارزیابی ابعاد چابکی سازمانی دراداره کل ورزش و جوانان استان خوزستان می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان خوزستان بوده است.( 130(N= نمونه آماری به روش سرشماری برابر با اندازه جامعه در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد اسپایدرز (2007) که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه گردید استفاده شد. مقدار KMO پرسشنامه برابر با 67درصد برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماری توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای، ضریب آلفای کرونباخ، آزمون کولموگوروف–اسمیرنوف) استفاده وسطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اداره کل ورزش و جوانان استان خوزستان در ابعاد انعطاف پذیری و شایستگی از چابکی مطلوبی برخوردار است ولی در ابعاد سرعت و پاسخگویی از چابکی مطلوب برخوردار نیست با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد میشود، اداره کل ورزش چابکی را در ساختار سازمانی خود به کارگیرد تا بتواند به طور مناسب به خواسته ها و نیازهای افراد پاسخ دهد.
Today’s world is an organizational world and change, transformation, development and improvement are the largest properties of organizations and institutions in today's competitive field. So, the aim of this study was to assess and evaluate the aspects of organizational agility in Sport and Youth general office of Khuzestan province. The statistical population included all of the employees of Sport and Youth general office of Khuzestan province (N=130). The sample was considered equal to the population through census sampling method. Spiders (2007) standard questionnaire was used to collect data.The reliability was calculated 0.82 by Cronbach's alpha. The KMO value of this questionnaire was equal to 67%. For data analysis, descriptive and inferential statistics (one-sample t test, Cronbach’s alpha coefficient, Kolmogorov-Smirnov test) were used. The significance level was consideredas 0.05. The results showed that Sport and Youth general office in Khuzestan province enjoyed desirable agility in the aspects of flexibility and competence but not in the aspects of quickness and accountability. According these results, it is suggested that this office should employ agility in its organizational structure so that it can appropriately respond to the demands and needs of individuals.
https://www.sportrc.ir/article_61472_4c61383fb01b821d7b2fb5dc9612b186.pdf
ابعاد چابکی سازمانی
اداره کل ورزش و جوانان
سازمان چابک
خوزستان
پاسخگویی
شایستگی
انعطاف پذیری
سرعت در کار
Dimensions of organizational agility
Sport and Youth General Office
agile organization
Khuzestan
responsiveness
Competence
flexibility
quickness
per
جهاد دانشگاهی
پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش
1735.5354
2017-04-21
9
1
137
148
61473
Original Article
بررسی میزان سلامت سازمانی در وزارت ورزش و جوانان بر اساس الگوی هوی و فیلدمن
An Examination of Organizational Health in Sport and Youth Ministry Based on Hoy and Feldman Model
غلامرضا شعبانی بهار
shabani1345@gmail.com
1
ابوالفضل فراهانی
a.farahani@pnu.ac.ir
2
لقمان کشاورز
keshavarzlo@yahoo.com
3
حیدر حسینی
4
استاد گروه مدیریت ورزشی دانشگاه علامه طباطبایی ، تهران ، ایران
استاد گروه مدیریت ورزشی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
دانشیار گروه مدیریت ورزشی دانشگاه پیام نور ، تهران ، ایران
استادیار گروه مدیریت ورزشی دانشگاه پیام نور، یزد، ایران
هدف پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه سلامت سازمانی در وزارت ورزش و جوانان بود. پژوهش به شیوه توصیفی(پیمایشی) انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلیه کارشناسان شاغل در حوزه ستادی وزارت ورزش و جوانان دارای حداقل مدرک فوق دیپلم به تعداد 400 نفر بودند. حجم نمونه براساس جدول مورگان 200 نفر برآورد گردید. شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سلامت سازمانی OHI هوی و همکاران ( 1998 ) با ضریب آلفای کرونباخ 0.88 استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای استنباطی نظیر آزمون نسبت ( دوجمله ای ) ،آزمون میانگین دو جامعه و آزمون ANOVAمورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. همچنین از تحلیل عاملی تأئیدی برای رتبه بندی ابعاد سلامت سازمانی استفاده شد. نتایج نشان دادکه : سلامت سازمانی وزرات ورزش و جوانان از نظر کارشناسان درحد مناسب است. اختلاف معنی داری در مورد دیدگاه زنان و مردان نسبت به سلامت سازمانی وجود ندارد. اختلاف معنی داری در میان رده های تحصیلی نسبت به سلامت سازمانی وجود ندارد.
The aim of this study was to compare organizational health in the Ministry pf Sport and Youth. The study was conducted by descriptive (survey) method. The statistical population consisted of all experts working in the Ministry of Sport and Youth with at least an associate degree (N=400). The sample size was estimated according to the Morgan table (n=200). The sampling method was random stratified. OHI Organizational Health Questionnaire by Hoy et al. (1998) with Cronbach's alpha coefficient of 0.88 was used for data collection. Collected data were analyzed using descriptive statistics and inferential tests such as ratio test (binomial), two sample mean test and ANOVA test. In addition, confirmatory factor analysis was used to rank the dimensions of organizational health. The results showed that the organizational health in the Ministry of Sport and Youth was assessed as appropriate according to the experts. There was no significant difference between male and female experts’ attitudes towards organizational health. There was no significant difference among the education levels in organizational health.
https://www.sportrc.ir/article_61473_8c46a96a71b3b8a36886aecd4c175f99.pdf
سلامت سازمانی
هوی و فیلدمن
وزارت ورزش و جوانان
روحیه
ساخت دهی
Organizational health
Hoy and Feldman
Ministry of Sport and Youth
morale
structuring